آثار عدم کنترل غریزة جنسی 2
«در آمریکا و کشورهای غربی، کودکان زودتر از معمول، بالغ میشوند و از سنین خردسالی، احساس و هیجان جنسی در ایشان زنده میشود. هیچ جای تعجب نیست که در بین طبقات مختلف حتی طبقات پولدار و باسواد، دخترانی پیدا میشوند که درسالهای هفت و هشت سالگی با کودکان هم سن و سال خود رابطة جنسی برقرار کرده و احتمالاً به فحشاءمبتلا میگردند.
به عنوان مثال دختر هفت سالهای از یک خانواده آبرومند! با برادر و گروهی از دوستان برادرش، مرتکب فحشاء شده بودند. پنج نفر دیگر شاملدو دختر و سه پسر، گروه فحشاء را تشکیل داده و کودکان دیگر را به این کار وادار میکردند در حالی که بزرگترین آنها ده ساله بود. دختر دیگری که نُه سال داشت، خود را بسیار خوشبخت میدانست زیرا در این سن و سال،معشوقة چندین نفر شده بود!
یکی از مجلات آمریکائی نوشته است:
سه عامل شیطانی وجود دارد که دنیای امروز ما را فرا گرفته و در افروختنآتش برای ساکنین زمین مؤثرند.
عامل اول: ادبیات بی آبرو و دور از عفت است که بعد از جنگ جهانی با تماموقاحت و بیعفتی و بیآبرویی بشکل عجیب و غریبی ترویج شد و دنیارافرا گرفت!
عامل دوم: فیلمهای سینمائی است که نه تنها غریزة شهوانی حیوانی راتحریک میکند بلکه در این خصوص ،دروس علمی و عملی را برایشانتلقین مینماید.
آثار عدم کنترل غریزة جنسی 1
فراوانی اختلاط و آمیزش بدون قید و شرط بین زن و مرد، سبب شد تا آرایش، نمایش زینتها و بیبند و باری در زنان زیاد شود. زیرا جاذبة جنسیبین زن و مرد دارای قدرت و کشش غیر قابل انکاری است. و اختلاط بیناین دو و دستیابی آسان به جنس مخالف بدون پذیرش مسئولیتها ومشکلات، این قدرت را شدت بخشیده است.
طبق تفکر اخلاقی حاکم بر اجتماع غرب، تجمل و آرایش زن نه تنهاعیب و گناه نیست بلکه خوب و پسندیده بشمار میآید! لذا آرایش در اینکشورها در حدّ معینی نماند و تمام حدود و مرزها را زیر پا گذاشت و بهآخرین حدّ لجام گسیختگی و بیبند و باری رسید، تا اینکه حالت و وضعموجودِ تمدن غرب بوجود آمد! هم اکنون در غریزه تجمل و آرایش آنچنانافراط شده است که دیگر زنان به لباسهای چسبان و جذاب و وسایل زینتو آرایش، زیور آلات، عطر و پودر و استعمال رنگهای مختلف قناعت نکرده و پا را فراتر از آن گذاشته و میخواهند که جسمشان را کاملاً برهنه و بدونهیچ پوشش و لباس به دیگران نشان دهند و این وضع زنان در غرب است.
مردان در مقابل این برهنگی و آرایش و تجمل زنان، شوق و علاقةتازهای در خود احساس میکنند و شهوت و غریزه حیوانی آنان با دیدن اینمناظر تحریک آمیز، جدیدتر و قویتر میباشند. آنان مانند شخصمسمومی میباشند که هر لحظه عطش و تشنگیشان رو به افزایش است وهر اندازه آب میخورند بیشتر تشنه میشوند! بنابر این آنان همیشه در فکراسباب و لوازم جدیدی هستند که آتش شهوت و تمایلات حیوانی راخاموش سازند ولی هیچوقت به آرامش و آسودگی دست نمی یابند.
کلام آغازین در مورد غریزة جنسی
از غرایز بسیار مهمی که خداوند در ما انسانها قرار داده است، غریزةجنسی است. غریزهای که در سن بلوغ بیدار میشود و میل انسان به جنسمخالف وآمیزش جنسی شروع به فعالیت میکند. اگر کسی غریزه جنسی نداشته باشد، بیمار ومریض است و وجود این غریزه در انسان، علامتسلامتی وسالم بودن آن فرد است.
غریزة جنسی مانند آتش سوزانی است که از اعماق وجود انسان زبانه میکشد و اگر از حدّ طبیعی تجاوز نماید و اگر به درستی مهار نشود، قادر است ریشة فضائل اخلاقی، دین و مذهب و سعادت انسان را بخشکاند! عمل این غریزه آنقدر قوی است که در واقع مرکز تحریکات مستقیم برای تمام آرزوهای اعضاء مختلف بدن میگردد. بزرگترین پرتگاهی که در راه زندگی انسانها وجود دارد و اغلب باعث سقوط آنان میشود،
هدف برنامههای دینی و علمی در تربیت جوانان این است که آنان را در عمل به غریزهها هدایت کرده و از افراط و تفریط برکنارشان دارد. اگر غریزة جنسی محدود گردد و در جای خود بکار بردهشود، با سایر تمایلات انسانی اختلاف و تضادّی نخواهد داشت و جوانانمیتوانند با عمل به غریزه جنسی، سایر تمایلات طبیعی و خواهشهایفطری خود را ارضاء نمایند.ولی در جائی که کنترلی بر این غریزه نباشد و انسانها بخواهند آن را آزادانه و به هر صورتی که مایل باشند عمل کنند، ناسازگاری بین تمایلات شروع میشود و چون غریزه جنسی از سایر تمایلات قویتر است، این نبرد به پیروزی غریزه جنسی و شکست سایر تمایلات فطری میانجامد. تمایلات فطری مانند میل به پاکدامنی، راستی و درستی، امانتداری و وفای به عهد کنار میروند و فقط اطفاء غریزه جنسی به صورت هدف درمیآید.