بسم رب الشهداء و الصدیقین
من و تنهائی و غـــم آه که یاران رفتند من و غم، گریه که آن سبز سواران رفتند
ای شهیـــدان منم و داغ شما می دانید ســـوز نیـــهای نیستــان مــــرا می دانید
روز جمعه پنجم ماه صفر سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها است، انشاءالله از شفاعت او شامل ما گنهکاران هم بشود.
روز پنجم صفر سالروز شهادت دائی عزیزم سردار رشید اسلام شهید فاضل خوزستانی
نیز است.23 سال از عروج خونین او گذشته است، 23 سال است که او در جوار رحمت الهی است و ما اسیر در چنگال هوی و هوس....
شرمساریم شهیدان که چنین پژمردیم زنده ماندید شما ما همه اینجا مردیم
التماس دعا.....
مولای من:
تنها توئی تنها توئی در خلوت تنهائیم
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
احساس گناه
شکى نیست که ما در جامعهاى دینى زندگى مىکنیم و اکثریت مردم از آموزههاى دینى و اخلاقى متأثر هستند و به آنها احترام مىگذارند. گرچه ممکن است هر فردى در سالهاى اول زندگى نسبت به برخى از دستورات دینى اطلاع دقیقى نداشته باشد، ولى به طور ناخودآگاه و به تدریج به بسیارى از هنجارهاى اخلاقى و اجتماعى جامعه دینى آگاهى پیدا مى کند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستى با جنس مخالف، از رفتارهایى است که جامعه دینى و ارزشى آن را نمىپسندد و به آن خرده مىگیرد و با اندک دقتى در متون دینى و سخنان رهبران دینى روشن مىشود که ارتباط با جنس مخالف از چارچوب و قوانینى خاص برخوردار است و آزاد و بدون محدودیت نیست؛ بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباطها، منفى است و همه را از ایجاد ارتباط عاطفى و احساسى با جنس مخالف نهى مىکند.
اغلب جوانانى که چنین روشى را در پیش مىگیرند، طولى نمىکشد که به خود مىآیند و به گذشته خود مىاندیشند و رفتارهاى خود را با ملاکها و معیارهاى اخلاقى و شرعى مقایسه کرده، آنها را محک مىزنند و دچار پشیمانى مىشوند و اگر نتوانند به درستى از این فضاى روانى خارج شوند، احساس گناه مىکنند و این احساس گناه، منشأ بسیارى از ناگوارىهاى روحى و روانى مىشود. لازم به ذکر است که تجدیدنظر نسبت به اعمال غیرمعقول و غیرمشروع گذشته، پشیمان شدن از آنها و تصمیم بر ترک گرفتن، امرى مقبول و شایسته و بلکه لازم و ضرورىاست؛
ولی به فرموده اهلبیت علیهم السلام: ترک الذنب اهون من طلب التوبه
گناه نکردن بهتر از طلب توبه است
در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبر است ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار
ب) وابستگى!!
با شکلگیرى روابط عاطفى بین دختر و پسر و افزایش تدریجى آن، زمینه وابستگى آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم مىشود. از آنجا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جوانى به اوج خود مىرسد و معمولاً فضاى نسبتاً مناسبى براى ارضاى این نیاز (هر چند به طور غیر صحیح آن) در محیط آموزشى و دانشگاهى وجود دارد، به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار مىگیرند و هوشیارانه و در اکثر موارد به طور ناخودآگاه گرفتار چنین گردابى مىشوند و آن را با عنوانهاى عرف پسند و موجه پوشش مىدهند و باطن غیر موجه آن را با پوششهاى ظاهرى، نیکو و پسندیده جلوهگر مىنمایند.
با این روش، علاقه ابتدایى شدت یافته، با وجود تصمیم ابتدایى دو طرف یا یکى از آنها، کمکم دو طرف به یکدیگر وابسته مىشوند. این وابستگى (در بسیارى موارد اگر نگوییم در تمام موارد)، آفت بزرگى براى تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسىآنها مىشود؛ به گونهاى که گاهى مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن مىسازد وهر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز حتى در کلاس درس در فکر طرف مقابل است!!
علاوه بر این، وابستگى به وجود آمده، مانع گزینش صحیح و دقیق براى شریک آینده زندگى مىشود
و از آن جا که شخص به فردى خاص وابسته شده، تمام نیکىها، خوبىها، زیبایىها و ... را در فرد مورد علاقه خود مىبیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالى طرف مقابل را ندارد؛ زیرا از روى علاقه و از پشت عینک وابستگى، به طرف مقابل نگاه مىکند و نه با نگاهى خریدارانه، نقادانه و بررسى کننده تا تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوى حقیقت بین مورد دقت و مشاهده قرار دهد!
از طرف دیگر، اگر کسى بخواهد با فردى فقط براى مدتى دوست باشد و به او اظهار محبت کند (نه دراز مدت)، مطمئناً با این وابستگى به وجود آمده (پس از آن مدت کوتاه یا طولانى)، امکان جدا شدن از یکدیگر از نظر روانى بسیار سخت و مشکل آفرین است و معمولاً در چنین مواقعى بسیارى از جوانان به افسردگىهاى شدید دچار شده، از زندگى ناامید مىشوند و احساس مىکنند که نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت؛ زیرا از طرفى مىخواهند این ارتباط دوستانه را که به وابستگى شدید منجر شده، ادامه دهند و از طرف دیگر باور دارند که نمىتوانند همدیگر را به عنوان شریک زندگى خود انتخاب کنند.
الف) زیادهطلبى
اظهار محبت به جنس مخالف، از مواردی است که با یک سلام و احوالپرسى ساده و مختصر و یا به انگیزه اهداف آموزشى و غیره شروع مىشود، ولى به تدریج نوع رابطه و گفتوگو تغییر پیدا کرده، به میزان و کمیت آن نیز افزوده مىشود و تا آن جا پیش مىرود که تمام انرژى عاطفى خود را مىخواهد در همین گفتوگوها و ارتباط هزینه کند و هرگز به همان حداقلى که در روزهاى اول داشته، اکتفا نمىکند و بر همین اساس است که از همان آغاز باید از ایجاد ارتباط عاطفى و مبتنى بر احساسات اجتناب کرد.
بنابراین، ما براى اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمى را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولى را نمىشناسیم. در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار مىشود و به تدریج افراد در گردونهاى وارد مىشوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند. گردونهاى که گاهى رهایى از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژى روانى و جسمانى فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است.
رابطه آتشین
تحلیلی بر روابط دختر و پسر قسمت اول
اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به یکى از دو هدف زیر انجام مىگیرد:
1- به منظور ایجاد روابط دوستانه و صمیمانه و استمرار آن براى مدت زمانى خاص، در جهت پاسخ به احساس نیاز روانى خود (یعنى نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن)
2- به منظور آشنایى با یکدیگر و فراهم کردن مقدمات ازدواج
نگیزههاى دیگرى را نیز مىتوان فرض کرد؛ ولى معمولاً جوان در این گونه اظهار محبتها به دنبال یکى از دو امر است؛ یعنى یا خود داشتن رابطه دوستانه و اظهار محبت به دیگرى هدف است و یا اظهار محبت و دوستى، مقدمه جلب نظر طرف مقابل، براى ازدواج و تشکیل زندگى مشترک است.
حال ببینیم کدام یک از دو صورت فوق را مىتوان پذیرفت و بر آن مهر تأیید زد.
شکى نیست که انسان داراى نیازهاى مختلف زیستى، اجتماعى، عاطفى و شناختى است. نیازمند ارتباط و تعامل با دیگران است نیازمند محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخى روان شناسان با انواع نیازهاى مختلف انسان و سطح بندى آن، بر اهمیت نیازهاى عاطفىدر دوران نوجوانى و جوانى و لزوم تأمین آن، توسط گروه همسالان، تأکید مىورزند و معتقدند که این نیاز، یکى از نیازهاى عالى انسان است و همسالان با ایجاد ارتباط مثبت عاطفى، مىتوانند به تأمین آن بپردازند؛ اما آن چه در ایجاد رابطه دوستى و اظهار محبت به دیگرى از اهمیت زیادى برخوردار است، آن است که این اظهار محبت به چه کسى و تا چه محدودهاى انجام گیرد تا هم آن نیاز عاطفى پاسخ داده شود و هم عوارض و پیامدهاى منفى نداشته باشد و به عبارت دیگر، به چه هزینهاى مىخواهیم این نیاز را تأمین و ارضا کنیم؟
همان طور که ما براى تأمین نیازهاى زیستى خود دست به هر اقدامى نمىزنیم، بلکه سعى مىکنیم طبق معیارهاى صحیح، به آن چه تناسب بیشترى با وضعیت جسمانى ما دارد، عمل کنیم، شایسته است همین روش را در مورد نیازهاى عاطفى و روانى به کار ببریم و آن چه سلامت روحى و روانى انسان را تهدید مىکند، به کنارى گذاشته، از آن دورى کنیم.
اظهار محبت به جنس مخالف، پیامدهاى زیر را به دنبال دارد.
ادامه دارد...
ضررهای استمناء و خود ارضائی
از بدبختیهای مبتلایان به جلق یکی این است که قوهی ارادهی آنان به کلی مختل میگردد و لذا وقتی به عمل خود پی میبرند،آن قدر اراده ندارند که به ترک کردن آن اقدام نمایند. پس اینکه میگوییم استمناء از لحاظ روحی نیز قوای انسان را فرسوده میکند، بیعلت نیست. عمل استمناء، علاوه بر ضررهای جسمی، از لحاظ جنسی نیز شخص را فرسوده میکند یعنی غدد مترشحهی داخلی را از کار میاندازد از جملهی این غدد، غدهی سازندهی منی است که بر اثر جلق رفته رفته کوچک شده و به صورت نخودی در میآید و چون در آن صورت قادر به فعالیت و ساختن منی یا به قول عربها (ماء الحیات) یعنی آب زندگانی نیست، شخص مبتلا برای همیشه از لذایذ جنسی محروم میگردد و اگر به این صورت از مردی نیفتاد، به طور قطع به صورت دیگری مانند سرعت انزال، کندی انزال، سیلان منی، عدم نعوظ، نعوظ بیدوام و امثال اینها به ناتوانی جنسی مبتلا خواهد شد.
چه بسا دیده یا شنیده شده که جوانان معتاد به جلق، در اندک مدتی دچار چنان حالتی گردید که به جای ادرار، خون از آنها خارج میشد. باید دانست که اشخاصی که به این حالت دچار میشوند ولو در سنین جوانی باشند، خطر مرگ در انتظار آنها است. زیرا بدون احساس شهوانی و بدون اینکه لذتی ببرند بلا انقطاع منی از آنها دفع میگردد و همین امر باعث میشود که در حین راه رفتن دفعتاً به زمین بخورند و از هوش بروند.
سری به تیمارستانها بزنید، از هر ده نفر دیوانهای که در آنجا سکونت دارند نه نفر معتاد به جلق میباشند. یعنی بر اثر ابتلاء به استمناء کارشان به جنون کشیده و به گوشهی تیمارستان افتادهاند.
زیرا عمل مذموم و ناپسند جلق، در قوای دماغی تأثیر زیادی دارد و وقتی قوای فکری شخص مختل شد، مسلم است که کارش به دیوانگی خواهد کشید بدون اغراق از هر ده نفر بیمار مسلولی که در آسایشگاه خوابیدهاند، چهار نفر به علت ابتلاء به جلق، به این بیماری خطرناک دچار گردیدهاند. اینها ادعا نیست بلکه حقیقتی است که علماء و دانشمندان با دهها سال تجربه، به درک آن موفق شدهاند(1)
به کرات دیده شده که بعضی از مبتلایان به جلق، بر اثر افراط در این عمل به یک نوع بیماری به نام جنون استمناء که شباهت زیادی به سادیسم دارد، مبتلا میشوند و آن وقت حتی با دیدن سگ و گربه هم به فکر استمناء میافتند و بلافاصله مشغول عمل میشوند. ادامه مطلب...
استمناء و خود ارضائی:
متأسفانه به واسطه مشکلات بیحد و حساب ازدواج و تجرد جوانان، این مرض خانمان سوز و گناه کبیره شیوع فوق العاده پیدا کرده و دانسته یا ندانسته بسیاری از جوانان عزیز را به انواع و اقسام بیماریها مبتلا میسازد.در اینجا مقداری از مضرات استمناء را از کتاب «ناتوانیهای جنسی» که مجموعهای از نوشتههای متخصصین فن است نقل میکنیم.
مضرات جسمی و روحی استمناء:
این عمل، مبتلایان را به ضعف قوای شهوانی دچار میکند، ترسو و بیحال بار میآیند، شهامت و درستی از آنان سلب میشود. چه بسا اشخاصی هستند که در عنفوان جوانی در اثر مبتلا شدن به جلق، چنان دچار ضعف قوای روحی و جسمی میشوند که معتادین به تریاک و شیره، در مقابل آنان شیر نری به شمار میآیند.
عمل غیر طبیعی جنسی یعنی استمناء یا جلق، از لحاظ روابط نزدیکی به حواس پنچگانه دارد در درجهی اول، در چشم و گوش اثر میگذارد. بدین معنی که «دید» چشم را ضعیف کرده و حس شنوائی را نیز تا اندازهی قابل توجهی از کار میاندازد
. مبتلایان به جلق مخصوصاً آنهایی که از لحاظ جسمانی ضعیف میباشد، غالباً مگسی جلو چشم خود میبینند که به شدت آنها را ناراحت میکند. و حتی وقتی چشمهای خود را میبندند باز نمیتوانند از آسیب مگس در امان باشند و چون این عمل هر بار چند دقیقه ادامه پیدا میکند چشمشان سیاهی رفته و دچار سرگیجه میشوند و به زمین میافتند. همچنین به طور مداوم صدای ناهنجاری در گوش خود احساس میکنند که بسیار ناراحت کننده است.
علاوه بر اینها تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحانی، کم شدن خون، پریدگی رنگ، نقصان قوای حافظه، لاغری، ضعف و سستی زیاده از حد، بی اشتهایی، کج خلقی، عصبانیت، دوران سر، و هزاران آفت دیگر، از بیماریهایی است که گریبان مبتلایان به جلق را خواهد گرفت..ادامه مطلب...
چه نکوتر آن که مرغی، ز قفس پریده باشد
پــر و بــال مــا بریدنــد و در قفس گشودنــد
چه رها، چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
شعر: شهید تاجیک
خدای مهربان بدجوری پرو بالمان شکسته و حسابی اسیر شده ایم مولا جان کمکمان کن که پرواز کنیم، گاهی گناه می کنیم و به خیال خودمان لذت می بریم ولی بعد حسابی پشیمون می شیم، حالا که نگاه به گذشته میکنم می بینم همه لذتها تمام شده و فقط گناه و شرمنده گی برام مونده، شرمنده ام از شما که آبروم رو نبردی، شرمنده از امام زمانم و شرمنده از امام حسینی که چند روز دیگه در ماه محرم میخوام برم در خونة آقا و شرمنده از آقام ابالفضل ....
خدای مهربون کمکم کن!!!!
این منم در دست غفلتها اسیر ای خدای مهربان دستم بگیر